یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





امسال روز جشن هالووین به روز دوشنبه افتاده واسه همین مردم از روز جمعه شروع کردن به جشن گرفتن و امشب و فردا شب بیشتر جاها هالووین پارتیه . امروز که رفته بودم بیرون یه دوری بزنم کوچولوها رو دیدم بین یه عالمه کدو با لباسهای خوشگل و صورتهای رنگ کرده . بیشتر مدرسه ها هم جشن و فستیوال برگزار کردن که من فقط پرده های تبلیغشون رو می بینم و پارکینگ های پر از ماشین رو . دور و بر محله ها هم که بیشتر خونه ها تزیین شدن با کدو و مجسمه های پلاستیکی جادوگر و جاروی حصیری دسته بلند و ارواح پلاستیکی . فردا شب هم حتما داون تاوون خیلی باید شلوغ و دیدنی باشه .
جشن هالووین همانطور که میدونین یه چیزیه مثل قاشق زنی ما . یادش به خیر اون موقع که دانشجو بودیم یه سال چهارشنبه سوری بیشتر دانشجو ها توی شهر مونده بودن بعد شب که میشه یه عده دانشجوی پسر چادر سرشون می کنن میرن قاشق زنی خونه دانشجویی دخترها . دانشجوهای دختر هم اول شکلات و اجیل می زارن توی کاسه ها اما کار به اینجا ختم نمیشه مجبور میشن قابلمه های غذاشون رو هم هدیه بدن . البته ما تا اینجای داستان رو شنیدیم خدا میدونه اخرش به کجا ختم شد :))
ما چون توی یه شهرستان کوچیک درس می خوندیم البته خیر سرمون ! این موضوع عین باد توی شهر پیچید و به گوش مسوولان محترم هم رسید و خلاصه عوامل شرور این جریان تنبیه انضباطی شدن .
البته تعداد کسانی که تنبیه انضباطی شدن خیلی بیشتر از عوامل شرور بودن چون علارغم فشارهای زیاد هیچکس لو نرفت و انها با توجه به محدوده مکانی و ادرسهای دانشجوها تعداد زیادی را تنبیه کردند .
دنیا سرشار از تفاوتهاست و من متعجب از تجربه تفاوتها ... چه میشود کرد !
شاید فردا که کوچولو ها میان خونه مون و زنگ میزنن و شکلات میگیرن (دو بسته بزرگ شکلات خریدم ) عکسشون رو بگیرم و بزارم اینجا .

|




هفته پیش یه فرصتی پیش امد که بتونم یه چیزهایی واسه مامانم بفرستم یعنی یه نفر قبول زحمت کرد . ادم اینجا هر چی می بینه دلش می خواد بفرسته آنور . اول از همه چند نوع ویتامین خریدم بعد هم شکر و شکلات مخصوص دیابتی ها . ابنبات مخصوص گلودرد . نخ دندون و چند نوع خمیر دندون . نامه و عکس .
اگه می خواستم برم توی جزییات که فکر کنم باید یه داروخانه می فرستادم از ژل زانودرد گرفته تا دستگاه تست قند خون . اینجا برای هر درد جزیی یه دارو یا یه وسیله ای ساختن . حتی یه نوع ادامس هست که بزاق دهان می سازه . داروخانه های اینجا جز اولین جاهایی بود که وقتی اولین بار رفتم کلی تعجب کردم و دلم میخواست حسابی انجا وقت بگذرونم و ببینم هر چیزی به چه دردی می خوره . یه جای دیگه ای هم که هنوز خیلی دوست دارم برم و سرگرم بشم یه فروشگاه بزرگه که مخصوص وسایل ساخت وساز بیرون و درون خونه است . از هر نوع پیچ و میخ گرفته تا دیوارهای سیمانی پیش ساخته و در و پنجره . قسمت اشپزخونه و باغبانی و رنگ اش رو خیلی دوست دارم . اصلا یکی از سرگرمی های من و همسرم اینه که میریم انجا و وسایل جدیدی که به بازار امده نگاه می کنیم و گاهی هم به فکر می افتیم یه پروژه ای توی خونه یا توی حیاط انجام بدیم . قسمت رنگش دو تا کامپیوتر داره که داخل یه خونه رو نشون میده و میشه هر رنگی رو که دوست داری روی دیوارهاش عوض کنی تا راحتتر تصور کنی رنگ مورد علاقه ات همونی هست که می خوای یا نه . از کجا شروع کردم به کجا رسیدم !
تقریبا دو ماه دیگه کریسمسه و قبل از اون دو تا جشن هالووین و روز شکرگزاری (تنکس گیوینگ) برگزار میشه . هوا امروز به شدت پاییزی بود . بارون و دیدن پرنده های گرسنه و اش داغ ...

|


چند روزی که وقت می کنم وبلاگ بخونم و وبلاگ ننویسم انگار که مرده ام . دلم برای خودم همونی که در وبلاگ هستم تنگ میشه ...
وبلاگها را که می خونم خیلی هاشون دیگه از جنس قبل نیستند . همانهاییکه سرشار از شور و شوق بودند و میشد از همین جا هم صدای قدمهای تندشون رو توی پیاده روهای شلوغ شهر حس کرد حالا چقدر ارام شده اند . همه انگار یک جور گم شده اند ... یک جور گم شده ایم .
دیشب تاتر هادی خرسندی را که همراه پرویز صیاد اجرا شده بود می دیدم . شاید اینها جز معدود ایرانیانی هستند که استندینگ کامدی اجرا می کنند . خیلی جالب بود از ان جالبهایی که درد را در ته دل حس می کنی و مدام سرت را تکان می دهی و تایید می کنی .
یک قسمتش این بود که هادی خرسندی می گفت : بلند می شوی می روی مدرسه بچه ات که مثلا با مدیر و معلم صحبت کنی . انگار نه انگار که تروریستی ! :)) هر چه انها در مورد ضعیف بودن درس بچه ات و مشکلاتش حرف می زنند یک کلمه هم نمی فهمی حالا خوب است که مترجم هم برده ای ... بعد وقتی شب برمیگردی خونه تازه بچه با قیافه عصبانی تشر میزنه : شما ابروی منو بردین شما که انگلیسی بلد نیستید چرا بلند می شید می ایید مدرسه . من هر دفعه به همسرم میگم که مدرسه را ولش کن . من می ترسم از شب که برمیگردیم جواب این بچه را چطوری باید بدهیم !:))
...
توی یه قسمتش هم که با صمد بازی می کند هادی خرسندی از صمد می پرسه :
اگه یه فرشته از اسمون بیاد پایین و بگه صمد ...
صمد : صمد نه . صمد اقا .
هادی خرسندی : خوب اگه فرشته بگه صمد چی .
صمد : اخه این همه فرشته توی اسمون هست . چرا باید یکی از اون بی تربیت هاش نصیب من بشه !:))
در قسمت اخر هم شعر ای ایران را خوندن که صمد با لهجه همیشگی خودش و کلمات همصدا و اشتباه ان را به یک طنز جالب تبدیل کرد اما مثل همیشه این شعر هر جوری که خوانده شود باز هم اشک ادم را در می اورد ...
جای شما هم در جمع دیشب ما خالی بود ...

|


من غلط کردم اگر پینگ شدم . من اصلا قصد پینگ کردن یا شدن نداشتم .انقدر از اهنگ تصور کن قمیشی خوشم امده بود گفتم بگذارمش اینجا اما هر کاری کردم نشد . از خیرش گذشتم رفتم وبلاگ بخونم دیدم ای داد بیداد انگار ناخوداگاه پینگ شدم . ببخشید . عذر می خوام دیگه تکرار نمیشه :))

|


با هم که رودروایسی نداریم حتی اگر همین فردا هم بساط جمهوری اسلامی برچیده بشه و یه حکومت کاملا مردمی سرکار بیاد بعید می دونم حتی ده درصد ایرانی های مقیم امریکا به مملکت برگردن .
تکلیف نسل اولی که همان زمان انقلاب مهاجرت کرد کاملا معلومه الان دیگه نیاز به دکتر و متخصص و بیمارستان مجهز داره که اگه چشم شیطان کور سالمه بره چکاپ کنه و اگر هم بیماره تحت مراقبت های لازم باشه .
تکلیف نسل دوم که ان زمان وابسته به خانواده بوده و حالا تحصیل کرده امریکا شده و زندگی مستقلی داره هم معلومه . یا با همسر خارجی سر می کنه که هرگز نمی تونه راضی اش کنه در ایران زندگی کنه و یا با همسر ایرانی زندگی می کنه که مدتهاست تجارت و دفتر و مطلب و ... خودشون رو دارن و با اینهمه وام و بدهی کردیت کارت و سرمایه گذاری فکر نکنم بتونن تصمیم بگیرن برگردن .
تکلیف نسل سوم هم که الان یا مدرسه می ره یا کالج و دانشگاه معلومه بنده خدا از زبان فارسی فقط سلام و خداحافظی رو بلده و کلمه پدرسگ ! که معمولا پدرها خیلی دوست دارن در مورد بچه هاشون به کار ببرن .
این وسطها یه نسل سوخته هم هست مثل نسل ما که از اونجا رونده و از اینجا مونده هستیم . نصف عمرمون رو توی ایران گذروندیم و با سختی هاش سوختیم و ساختیم (البته اون موقع نمی دونستیم چقدر داریم می سوزیم ) حالا که پامون رسیده به اینجا دوست داریم از بقیه عمرمون استفاده لازم رو ببریم .
اون ده درصد اولی که گفتم ممکنه به مملکت گل و بلبل رویایی برگردن یه تعداد بازنشسته ها و حقوق بگیرهای دولت امریکان که نمی تونن واقعا با اون حقوق توی امریکا زندگی ایده الی داشته باشن با یه مقدار اندوخته بیست و چند ساله برمیگردن ایران تا یه اپارتمان بخرن و با حقوق سوشیال سکیورتی زندگی نسبتا خوبی در ایران داشته باشن .
زندگی اینجا اگر چه ایده ال نیست اما از بعضی جاها خیلی قابل تحمل تره . بنابراین اگه کسی براتون تعریف می کنه که اینجا جهنمه درست مثل ایران و دولتش ابلیس است مثل دولت ایران و برنامه های تلویزیون احمقانه و خسته کننده است مثل تلویزیون ایران و قانونش تخماتی (ببخشید) است مثل قوانین ایران و همه چیزش از ایران بدتر است و ما فقط داریم با صبوری تحمل می کنیم باید برایش توضیح داد تفاوت بدی اینجا با انجا مثل این است که یک نفر در یک لگن اب اجابت مزاج کند و یک نفر در دریا اینکار را انجام بدهد کدام یک قابل تحمل تر است .

|

مناجات ماه مبارک رمضان


خدا را شکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم این یعنی او زنده و سالم در کنارم خوابیده .
خدا را شکر که مالیات می پردازم این یعنی شغل و درامدی دارم و بیکار نیستم .
خدا را شکر که باید ریخت و پاشهای مهمانی را جمع کنم این یعنی که من در میان دوستانم بوده ام .
خدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده این یعنی که من به اندازه کافی غذا برای خوردن دارم .
خدا را شکر که در اخر روز از خستگی از پا می افتم این یعنی توان سخت کار کردن را دارم .
خدا را شکر که باید زمین را بشورم و پنجره ها را پاک کنم این یعنی اینکه من خانه دارم .
خدا را شکر که هر روز صبح با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار میشوم این یعنی که من هنوز زنده ام.
خدا را شکر که گاهی بیمار میشوم این یعنی که بیشتر اوقات سالم هستم .
خدا را شکر که خریدن هدایا گاهی جیبم را خالی می کند این یعنی من عزیزانی دارم که برایشان هدیه می خرم .
و الی اخر ...
(برگرفته از جایی)

|


یک عاقلی میگه اتفاقاتی رو که گذشته و نمی تونی کاری در موردش انجام بدی فراموش کن طوریکه انگار اصلا اتفاق نیفتاده .
یک عاقلی میگه اشتباهات دیگران رو ببخش و طوری رفتار کن که انگار هرگز خطایی ازشون سر نزده .
تمرین میکنم . خیلی وقته که تمرین می کنم . پیشرفت کردم اما کامل نشدم ...

|

About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links