یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



چند روزی که وقت می کنم وبلاگ بخونم و وبلاگ ننویسم انگار که مرده ام . دلم برای خودم همونی که در وبلاگ هستم تنگ میشه ...
وبلاگها را که می خونم خیلی هاشون دیگه از جنس قبل نیستند . همانهاییکه سرشار از شور و شوق بودند و میشد از همین جا هم صدای قدمهای تندشون رو توی پیاده روهای شلوغ شهر حس کرد حالا چقدر ارام شده اند . همه انگار یک جور گم شده اند ... یک جور گم شده ایم .
دیشب تاتر هادی خرسندی را که همراه پرویز صیاد اجرا شده بود می دیدم . شاید اینها جز معدود ایرانیانی هستند که استندینگ کامدی اجرا می کنند . خیلی جالب بود از ان جالبهایی که درد را در ته دل حس می کنی و مدام سرت را تکان می دهی و تایید می کنی .
یک قسمتش این بود که هادی خرسندی می گفت : بلند می شوی می روی مدرسه بچه ات که مثلا با مدیر و معلم صحبت کنی . انگار نه انگار که تروریستی ! :)) هر چه انها در مورد ضعیف بودن درس بچه ات و مشکلاتش حرف می زنند یک کلمه هم نمی فهمی حالا خوب است که مترجم هم برده ای ... بعد وقتی شب برمیگردی خونه تازه بچه با قیافه عصبانی تشر میزنه : شما ابروی منو بردین شما که انگلیسی بلد نیستید چرا بلند می شید می ایید مدرسه . من هر دفعه به همسرم میگم که مدرسه را ولش کن . من می ترسم از شب که برمیگردیم جواب این بچه را چطوری باید بدهیم !:))
...
توی یه قسمتش هم که با صمد بازی می کند هادی خرسندی از صمد می پرسه :
اگه یه فرشته از اسمون بیاد پایین و بگه صمد ...
صمد : صمد نه . صمد اقا .
هادی خرسندی : خوب اگه فرشته بگه صمد چی .
صمد : اخه این همه فرشته توی اسمون هست . چرا باید یکی از اون بی تربیت هاش نصیب من بشه !:))
در قسمت اخر هم شعر ای ایران را خوندن که صمد با لهجه همیشگی خودش و کلمات همصدا و اشتباه ان را به یک طنز جالب تبدیل کرد اما مثل همیشه این شعر هر جوری که خوانده شود باز هم اشک ادم را در می اورد ...
جای شما هم در جمع دیشب ما خالی بود ...


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links