یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



میگم شری چرا می خوای از همسرت جدا بشی ؟ میگه : دلم می خواد ازاد زندگی کنم لذت ببرم وقتم رو هر جور که دلم می خواد بگذرونم . ضمن اینکه من دلم بچه می خواد . اون بعد از دو تا ازدواج اولش و داشتن چهار تا بچه وازکتومی کرده .
میگم وقتی باهاش ازدواج میکردی اینو نمی دونستی . میگه می دونستم اما اون موقع زیاد برام مهم نبود . من الان چهل سالمه و دلم می خواد شش تا بچه داشته باشم . میگم پس اگه جدا بشی باز دوباره باید با یه نفر ازدواج کنی . ساکت میشه ...
بعد از چند دقیقه ...
می پرسه : از کدوم شهر امریکا بیشتر خوشت می اد . میگم : همه جا رو که ندیدم اما نیویورک رو خیلی دوست دارم . میگه : منم همینطور . ان موقع ها که جوونتر بودم معلم رقص بودم همیشه دلم میخواست توی یکی از این شووهای نیویورک برم روی صحنه .
میگه : تو چه موزیکی رو دوست داری . میگم : کانتری موزیک واسه اینکه مثل اهنگهای خودمون هم شاد و هم غمگینه و متنش هم همین زندگی روزمره است . با هیجان میگه منم همینطور .
میگه : کدوم شوو تلویزیون رو دوست داری ؟ میگم : سوروایور . سعی می کنم پنج شنبه ها هر کجا که هستم ببینمش . با هیجان میگه : وای ما چقدر شبیه هم هستیم . من هم عاشق سوروایور هستم .
میگه من خیلی خوشحالم که ما با هم کار میکنیم . فقط یه تفاوت بزرگ داریم و اون اینه که تو به اندازه من از مردها متنفر نیستی .
می خندم و میگم : تا حالا هیچ مرد خوبی روی زمین به دنیا نیامده اما چکار میشه کرد خانومها نمی تونن بدون مرد زندگی کنن .
می خنده میگه اره موافقم ...


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links