یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



این یعنی اینکه شاید از اول هم نباید اینقدر هیجانزده در مورد رفتن می نوشتم . من از اون سری ادمهایی هستم که خیلی چیزها رو از روی احساسم می سنجم و این خیلی سخته که ادم بتونه احساسش رو همونطوری که هست بیان کنه . در احساس همه چیز خیلی نازک و ظریف و شکننده است . گاهی ادم مثل کوه سخت و سنگین میشه و به آنی شیشه ...
من از شکستن بدم میادم . سعی می کنم احساسم رو به حد شکستن نرسونم .
ببین چقدر سخته همین ها رو هم گفتن ...
رفتن به ایران و دوباره برگشتن یه عالمه احساسات متفاوت رو در من پر کرد . همه چیز رو دوباره به یادم انداخت . انگار برای بار سوم ادم جدید از پوست کهنه و تکراریش در امد و به دنیا متفاوت نگاه کرد .
سخته گفتن ازش . سخت نه به معنای دردناک . سخت به معنای دشوار ...
و تو خوب می دونی که همیشه زندگی دشواره .......
آره من دوباره برگشتم امریکا .


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links