از نیمه های اولین ماه میلادی با سرعت گذشتیم و انقدر این روزها سریع میگذره که کم کم دو دل میشم ایا خوش می گذره یا نه ! چون به نظرم سرعت این روزها یه کمی فرق داره . این خیلی خوبه که هر روز فکر کنی امروز یه کمی بزرگتر شدی یعنی یه چیزهایی رو فهمیدی که قبلا نمی دونستی و به یه چیزهایی توجه کنی که قبلا نمی کردی . بعد توی یه زمان کوتاه که مسیر کار تا خونه رو می ری یا برمیگردی فرصت داری که در مورد همه چیز فکر کنی و اونم با چه سرعتی . یعنی تو باید با سرعت غیر قابل وصفی به ساعتها و روزهایی که می رسن فکر کنی و برای اینکه درست تصمیم بگیری مجبور میشی همزمان گریز بزنی به ساعتها و روزهای گذشته و در کمترین زمان بهترین نتیجه رو بگیری . این میشه که یک کمی همه چیز عجیب میشه . من از چیزهای عجیب خوشم می اد ولی همیشه چیزهای عجیب هیجان انگیز نیستن ... نمی دونم چرا !!!