یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



شب کریسمس هم به خوبی و خوشی گذشت به یه مهمونی خیلی گرم و بزن برقص دعوت شده بودیم که خیلی عالی بود . توی مهمونی یه جوری شد که انگار مسابقه رقصه و هر کسی با همسرش یه دور می رقصید و از روی دست زدنهای مهمونها معلوم میشد که چقدر قشنگ می رقصن از طرفی چند تا خانوم مجرد هم توی مهمونی بودن که چون مسلما زوج نداشتند مونده بودن با کی برقصن خلاصه بند کرده بودن به یه اقای مسن و با نمک که باید با همه خانومهای مجرد برقصه . انقدر خنده دار بود که خدا میدونه . بقیه مردها سر به سرش می گذاشتن و میگفتن که اخر عمری بختت بلند شده و بیا یه دستی به سر ما هم بکش و انقدر گفتن و گفتن تا خانوم اقا مسنه گفت که دیگه حق نداره برقصه و بعد از یه دور رقص کردی دو نفره که خدایی روی همه ما رو سفید کردن و با نهایت تشویق مدعوین مهمونی با خوشی و خرمی پایان گرفت .

توی دعوتهایی که در شب یلدا از وبلاگی ها میشد که از خودشون بنویسن تمام وبلاگهای مورد علاقه من قبلا دعوت شده بودن من فقط از پرنیان (وبلاگ پرنوشت ) می خوام که بنویسه که البته متاسفانه وبلاگش رو بسته . پرنیان جون اگه اینجا رو می خونی می تونی توی نظرخواهیم یا ایمیل 5 تا مورد بنویسی من اینجا وارد کنم . قربان شما


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links