یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



یه سری ادمها دلشون می خواد دنیا همین امروز و فردا عوض بشه یه سری ادمها فکر می کنن که دنیا هیچوقت عوض نمیشه . من جز هیچکدوم شون نیستم فکر می کنم تقدیر من بوده که توی این دوره از زمان زندگی کنم و با اتفاقهایی که توی مسیر زندگی ام پیش می اد خودمو ازمایش کنم . ازمایش می کنم که ببینم چقدر نیرو استعداد صبوری و پشتکار دارم . داستانهای زندگی مادربزرگها توش پر از کمبود و ترسه اما پر از صفا و صداقته . دوره ما کمبود و ترس کمتره اما صفا و صداقت کمتر توش دیده میشه .
این مهمونمون که یه هفته پیشمون بود هر شب برامون از قصه های زندگی اش تعریف می کرد تجربه هاش برای من عین یه فیلم سینمایی بود که توش پر از اکشن های غیر منتظره باشه . بیشتر داستانهاش از چند سال قبل از انقلاب شروع میشد و به چهار پنج سال بعد از انقلاب می کشید . نصف دوره سربازی اش رو توی دوره قبل از انقلاب گذرونده بود نصفش رو توی جنگ ایران و عراق ...
نمی تونم بگم چقدر حرفهاش جالب بود . هر شب که داستانش تموم میشد دلم می خواست بیام اینجا و همه اش رو بنویسم که یادم نره . اما چه فایده ... استانداردهای ما ... قضاوتهای ما ... نتیجه گیری های نسل ما ... چقدر متفاوت ... چقدر ...
به نظر من دیگه هیچوقت مردهایی مثل اون به دنیا نخواهند امد .


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links