مکالمه تلفنی همسرم و مادرم :
همسرم : خیلی خسته ام . ایکاش میشد از مشکلات فرار کرد و رفت یه گوشه ای دور از این همه مشغله زندگی کرد مثلا یه مزرعه می خریدیم با چند تا مرغ و جوجه ...
مادرم : حالا که فعلا انفولانزای مرغی امده از این فکرها نکنید . دنبال یه راه چاره دیگه باشین .
:))))