یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



مکالمه تلفنی همسرم و مادرم :
همسرم : خیلی خسته ام . ایکاش میشد از مشکلات فرار کرد و رفت یه گوشه ای دور از این همه مشغله زندگی کرد مثلا یه مزرعه می خریدیم با چند تا مرغ و جوجه ...
مادرم : حالا که فعلا انفولانزای مرغی امده از این فکرها نکنید . دنبال یه راه چاره دیگه باشین .
:))))


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links