این یکی دو روز چیزی ننوشتم واسه اینکه از تسلیت گفتن خوشم نمی اد . فکر می کنم در همچین اتفاقای ناگهانی هیچوقت هیچکس عمیقا تسلی پیدا نمی کنه . من خودم هم یکی از این وداعهای ناگهانی سرم امده هنوز جای زخمش درد میکنه هیچوقت فراموش نمیشه .
همسرم میگه همه کسایی که فوت کردن خانواده دارن اگه از هر متوفی ده نفر اعتراض کنه میشن هزار نفر . شاید این اعتراض بتونه موثر باشه . میگم چه تاثیری ؟ انهایی که فوت کردن زنده میشن ؟ هواپیمای جدید خریده میشه ؟ میان از مردم معذرت میخوان ؟ ...
دلم میخواست همه مردم ایران میشدن یکی . من اون یکی رو بغل میکردم و ساعتی گریه می کردیم . بعد دستهای هم رو میگرفتیم و ساعتها درد دل میکردیم . اخه این مردم خیلی غصه دارن . خیلی مشکل دارن . دلم سوخت . اینهایی که رفتن همه همسن و سال من بودن . هیچ کس جاشونو پر نمی کنه ...
اعتراض هیچوقت توی خون ما نبود . نه اینکه توی ایران اینطور باشه . هر جایی تعداد ایرانی زیاد بشه همینه . اصلا قابل مقایسه نیست اما فقط یه مثاله . همین دو هفته پیش یه کنسرت ایرونی در تورنتو برگزار میشه که قراره شادمهر و هلن برنامه اجرا کنن . خواهرم زیاد از شادمهر خوشش نمی اد واسه هلن بلیط می خره . اونجا میگن که هلن نمی اد و فقط شادمهر برنامه برگزار می کنه . خیلی ها ناراحت میشن اما هیچکس اعتراضی نمی کنه .
بابا بده ! میگن اینها کنسرت ندیده هستن ! میگن مرده چهل و پنج دلارن که دارن اعتراض می کنن ! میگن اینها دهاتی ان که از شادمهر خوششون نمیاد ...
میدونین ما عادت داریم واسه خودمون دلیل بتراشیم و خودمون رو تسلی بدیم .
اخ که چقدر دلم سوخت . کی می تونه جای این ادمها رو پر کنه اخه ...
به همه داغدیده ها تسلیت میگم ...