مجتبی سمیعی نژاد از وبلاگی های زندانی ای است که همون اوایل دستگیری اش وبلاگی ها پتیشن امضا کردن و برای ازادیش لوگو ساختن بعد از اون که طبق اخرین خبر به دوسال زندان محکوم شد انگار یه جوری سر و صداها خوابید و همه از نگرانی در امدن . اون در حال گذران دو سال از بهترین سالهای جوونی اش در زندانه . امیدوارم هیچوقت فراموش نشه ...
امروز موقع کار فکر می کردم که اگه بین این همه مشتری ای که ازم سوال می کنن یه ایرونی با لهجه رشتی پیدا میشد و یه سوالی می پرسید حاضر بودم که هر چی خریده من حساب کنم . درست همون موقع دیدم یه خانوم نسبتا میانسال بهم نزدیک شد و با انگلیسی دست و پا شکسته ای که لهجه افغانی داشت ازم یه سوالی کرد . خنده ام گرفت و بردمش بهش چیزی رو که می خواست نشون دادم . گفت نه اینو که نمی خوام ان چیزی که می خوام یه چیز دیگه است . گفتم متاسفانه نداریم و برگشتم سر کارم . ده دقیقه بعد امد پیدام کرد و گفت : اینهاش ! اینو می خواستم خودم پیداش کردم :)) دیدم اون چیزی که پیدا کرده با اون چیزی که توضیح داده زمین تا اسمون فرق داشته .
اون روزهایی که طوفان کاترینا ایالتهای جنوبی رو خراب کرد وضع بنزین خیلی بد شده بود هم گرون هم کمیاب . مردم می ترسیدن که قیمت بنزین همانطور بالا بمونه . اون موقع خیلی غر زدم حالا بعد از یکی دو ماه قیمت بنزین حتی کمتر از زمان قبل از طوفان کاترینا شده . گالنی 2.35 که حتی از یک گالن شیر هم ارزونتره (3.25)
دیگه اینکه ... امروز تولد همسرم است کادو رو چند روز زودتر ازم گرفت و جشن رو هم قراره شنبه بگیریم که چند نفری دور هم جمع بشیم . امروز تنها نشونه تولدش این بود که من صد دفعه براش اهنگ تولدت مبارکه رو خوندم :)) خیلی خوشحالم که سالهای پیش به دنیا امده چون در غیر اینصورت معلوم نبود که من الان در چه وضعیت متفاوتی ممکن بود زندگی کنم . دست تولید کنندگان درد نکنه :))
change