یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...




میدونم که بیشتر فیلمسازها سوژه هاشون رو از زندگی ما می گیرن ماهم که خودمون توی زندگی مون هزار جور فیلم بازی می کنیم پس وقتی یک فیلمساز فیلم زندگی ما رو میسازه در واقع از یک فیلم دیگه کپی برداری می کنه . حالا ما فیلم چه زندگی ای رو توی زندگی خودمون بازی می کنیم ؟ ما دور و برمون کلی فیلم می بینیم انها رو توی مغزمون انبار می کنیم مثل یک اتاق بزرگ ارشیو یا به قول این فرنگی ها آرکایوز . بعد در شرایط لازم و موجود فیلم مورد نیاز رو اکران می کنیم . باور نمی کنید ما همه یه جوری فیلمهای تکراری هستیم . میگید نه ! برید بشینید توی این دادگاههای خانواده ببینید قصه ها چقدر شبیه همدیگه است اقایون همه یه فیلم مشترک رو بازی کردن خانمها هم همینطور . هیچوقت به جوانهای عاصی امروزی نگاه کردین چند کلمه باهاشون حرف زدین همه یه جور فیلم بازی می کنن . انهایی که مهاجرن سناریو روزهای اخری که از وطن خارج میشدن یه جوره بعد از چند سال هم همه مثل هم دلتنگ میشن . نگرانی و دلواپسی های ازدواج جوانها هم همینطوره مادرو پدرها انگار باید یه نوع دلواپسی داشته باشن عروس و دامادها هم مثل همدیگه نگران یه چیزهای بخصوص ...
خلاصه اینکه ما هیچوقت متفاوت نشدیم . خودمون نخواستیم که متفاوت باشیم . من اگه یه موقع هایی آن یوژآل میشم واسه اینه دلم نمی خواد فیلم تکراری باشم . راستی حقوقدان من به مامانم گفتم به اون ادرس برن یه کمکی در حد توانشون انجام بدن . مریضمون اصل حالشون خوبه اما حال عمومی شون اجازه نداده مرخص بشن . ما فردا صبح برمیگردیم بیمارستان تا بقیه یه کمی استراحت کنن . عجب روزگاریه ...


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links