یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



ساعت یه ربع به ده صبح روز دوشنبه است . ما یکساعت دیگه از خونه می ریم بیرون . ای کاش قبل از رفتنم خبری از نوشی میشد ...
دیشب دو بار از درد دندون بیدار شدم . وقتی شبها با استرس می خوابم توی خواب دندونهامو انقدر به هم فشار میدم و کلید می کنم که از درد دندون و فک بیدار میشم . خیلی وقت بود که دیگه این کار رو نمی کردم تقریبا چهار ساله ...
دیشب وقتی از درد بیدار میشدم اول فکر می کردم که چرا باید اینطور بشه بعد یاد نوشی می افتادم و دعا می کردم که هر چه زودتر یه خبر خوب ازش بشنوم .
قوی باش نوشی . زندگی با همه سختی هاش ادامه داره ...


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links