یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



چقدر بدم میاید از کسانی که به نفع خودشان از وجود انسانها بهره می برند . کم پیش نیامده که به جمعی دعوت شده ام و بعدها فهمیده ام که هیچ سنخیتی با انها نداشته ام و تنها بودنم در جمع انها نقش سیاهی لشکر داشته لشکری که هرگز نمی پسندمش . این وقتهاست که ادم می فهمد مورد سو استفاده قرار گرفته . برای همین است که معمولا وارد هیچ دسته و گروهی نمی شوم . هر جمعی که تابلو دارد باید قانون داشته باشد قانونها تبصره دارد تبصره ها ماده دارند و همیشه مشکل از ان تبصره ها و ماده ها شروع میشود و بعد متوجه می شوم که قانونهایشان با کلیتی که دارند ماهیتشان پنهان شده . انقدر هم با تجربه و اب دیده هستم که بدانم شعارهای ایده ال شان چقدر دور از ذهن است . ارزوها اعتقادات و ایده ال های مردم عادی ای که فقط اندکی دور از پایتخت زندگی میکنند چقدر ادم را به فکر فرو می برد . شاید همین که الان در پاکستان و افغانستان می بینیم روزی در ایران هم به وقوع بپیوندد . مردم با چوب در مقابل گلوله می جنگند برای انکه در زندانی ان سوی دنیا کسی به قران توهین کرده . درد ما پایبندی به اعتقاداتمان نیست درد ما نااگاهی و جهالتمان است . وحدت را برای چه میخواهیم برای انکه کسی را برداریم کس دیگری را جایش بگذاریم حال و روز این مردم چه تغییری خواهد کرد . ایا فرهنگ مردم را میشود با تعویض رییس جمهور یا حتی تغییر حکومت بالا برد .
مردم ما بیش از وحدت علیه هر نا عدالتی ای احتیاج به خودسازی دارند . مردم ما نیاز به اموزش و رویارویی با دنیای واقعی ای دارند که هر روز با سرعتی غیر قابل تصور تغییر می کند .


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links