انسانها قادرند مرزهای زندگی شان را به دلخواه بسازند . می توانند تعیین کنند که میزان خوردن یا خرج کردن یا محبت کردنشان چقدر باشد . همینطور میتوانند برای میزان ارتباطاتشان با دیگران حد و مرز قایل شوند . لازم نیست که همه ما با هم دوست باشیم همین که دشمن نباشیم کافیست . همه انسانها از تفکر تربیت تحصیل یکسانی برخوردار نیستند بنابراین هرگز میسر نیست که همه بتوانند حرفها و عقاید هم را بفهمند و یا تایید کنند .
ما از راهروی زیبای زندگی رد میشویم اطرافمان پر از گلها و خارهاست . از رایحه گلها مست میشویم و از زیباییش لذت می برم در عین حال سعی می کنیم که خارها ازرده مان نکند . این ما هستیم که بیشتر توجه مان را به گلها می سپاریم حتی اگر در مراحلی از این راهرو تیغها و خارهای گزنده فراوانی باشد .
همه چیز در کنترل ما خواهد بود اگر اراده کنیم وبخواهیم . در زندگی مان گاهی مجبوریم افکار و عقایدمان را به اشتراک بگذاریم این به معنی ان نیست که ما در همه چیز زندگی مان با انها شریکیم . به ان معنی نیست که دیگران می توانند در ما تاثیر منفی بگذارند . به ان معنی نیست که می توانند فکر و وجودمان را تصاحب کنند . ما قادریم عشق و نفرتمان را کنترل کنیم و همیشه همان راهی را در پیش بگیریم که به ان ایمان داریم .