یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...




زمان


E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



وقتی که انسانها اسیر زمان می شوند بر هیچ چیز تسلط ندارند مغلوب می شوند اسیر می شوند .
گاهی زمان با معیار ساعت بر ما چیره میشود مثل ساعتی که باید سر کار باشی یا ساعتی که باید دارویت رو بخوری و یا ساعت پرواز . گاهی روز بر ما مسلط میشود . مثل روز تولد نوروز و یا یک روز مرخصی استعلاجی .
همینطور هفته مثل هفته اول ماه و هفته اخر ماه و دو هفته ما بین ان که هر کدام داستانی متفاوت دارند . وقتی تقویم دیواری را ورق می زنم می فهمم که ماه دیگری گذشت باید برای بعدی بیشتر حواسم جمع باشد . بدهی هایی که ماهانه می ایند همیشه مرا ازار میدهند . سال جدید زود میاید دیر می گذرد . درست در اخر هر سال نظرمان عوض میشود و میگوییم که چقدر سال زود گذشت . به تاریخ تولدم در شناسنامه ام نگاه میکنم می فهمم که این قسمت از زمان را اصلا دوست ندارم . مرا در بین شماره یک تا شصت هفتاد در منگنه می گذارد .
در این بین هرگز به دقیقه و قرن فکر نمی کنم . هنوز اسیر دقیقه ها نشده ام . خیلی تلاش کرده ام . تنها به دقیقه وقتی فکر می کنم که کارت تلفنم تمام میشود . نمی خواهم که برای چیزی دقیقه شماری یا حتی ثانیه شماری کنم .
قرن را هم فقط با تاریخ در ادبیات می شناسم .
تاهمین جا برایم کافی است . اگر لحظه ها را غنیمت شمارم .
***
به مناسبت ماه پرداخت مالیات :
...
مالیات جریمه گناهان ماست . مالیات بر تنباکو جریمه سیگار کشیدمونه . مالیات بر الکل جریمه میخوارگیه . مالیات بر بهره جریمه مال اندوزیه و مالیات بر در امد جریمه کار کردنه . غایت مطلوب اینکه که ما سالم وابسته و بیکار باشیم ...
قسمتی از کتاب جاناتان ساده دل
نویسنده : کن اسکولند
ترجمه : رضا منتظم


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links