یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...




۶ تير سال ۸۲ (ارشيو)


E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر ... یادگاری که در این گنبد دوار بماندای کاش همه چیز به صداقت خاک و دانه بود ... به انتظار رویش ساده و بی ریای ان می نشینیم و او با خلوص سبز میشود . ارام و پاک ...و تو فقط صبر و انتظار را تجربه می کنی .***کیمیا از کتاب زندگی اموخته بین انچه که وجود دارد بهترین را انتخاب کند و به دنبال انچه نباشد که شاید هرگز بوجود نیاید . شاید کیمیا به همین خاطر چند دقیقه در روز پابرهنه روی خاک قدم می زند تا مطمئن شود که هنوز اسمان بسیار دور است ... من نیامده ام که انتقام بگیرم ... من نیامده ام که تلافی کنم ... من نیامده ام که متنفر باشم ... من زندگی را از زمین تا اسمان طی خواهم کرد و به تو میگویم که انقدر برایم ارزش داری که هرگز به تو نخواهم اندیشید و به سادگی از کنارت خواهم گذشت ...


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links