یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



بوی عید یعنی اینکه چند تا جعبه شیرینی خشک رو توی یه کمد قایم کرده باشن. یه جعبه پرتغال کاغذ پیچ شده کناراشپزخونه باشه. مادر یه دستمال به سرش بسته باشه و محتویات انباری رو ریخته باشه بیرون همش هم بگه دلم می خواد این اشغالهای پدرتون رو بریزم بیرون . فریزر پر باشه از ماهی سفیدهای تکه شده و درسته . پر از کولی های درشت و پاک کرده . گندم های خیس کرده که جوونه زده باشن . بوی سنبل بیاد و ماهی قرمز توی یه ظرف بلوری شفاف حرکات موزون بکنه :)
عید امسال من نه ماهی داره نه سبزه . نه ماهی سفید نه خونه تکونی .
یه روز عید میشه مثل روزهای دیگه که می اد و میره . فقط ما یعنی ماهایی که یه کمی به هم نزدیکیم دور هم جمع میشیم و یه شام دور هم می خوریم عید رو به هم تبریک می گیم و بازم فردا که میشه همه میریم سر کارهامون و یادمون میره که چندم فروردینه . ما توی مارچ هستیم و این درست همون لحظه هاییه که احساس غربت زدگی به اوج خودش میرسه .


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links