یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



خیلی خبرها توی خیلی خبرهای دیگه حل میشه یعنی وقتی از روی درجه اهمیت طبقه بندی اش می کنن می بینی که بعضی از خبرها می افته اون اخرها که دیگه زیاد اهمیت نداره مثلا فکر کنید در مورد این همه خبر که دردنیا پخش میشه چند نفر اهمیت میدن به اینکه مثلا یک اتوبوس توی جاده شمال تصادف کرده و یه عده ای کشته شدن حتی توی ایران هم به این چیزها میگن سانحه و حادثه یعنی یه چیزی که انتظارش نمی رفته اما اتفاق افتاده .
اخه بی همه چیزها حادثه چیزیه که انتظارشو نداشته باشیم نه اینکه هر هفته اتفاق بیفته !!
می بینی چقدر هم زود از یاد میره . حالا اگه یکی از اون قربانی ها من بودم و یکی اش هم تو اون موقع موضوع فرق میکرد . یعنی دیگه اونقدر هم بی اهمیت نمیشد و وقتی شنیده میشد نمی رفت که حلاجی سیاسی اقتصادی اجتماعی بشه و اخرش هم به نارضایتی مردم و بی لیاقتی مسوولان ختم بشه .
اون موقع دیگه حرف مرگ بود و جدایی و غصه و خاطره ...
اون موقع دیگه حقیقت بود یه حقیقت تلخ ...
همون موقع هم حتما یه عده توی روزنامه می خوندن بر اثر یک حادثه در جاده شمال من و تو از بین رفتیم و چند روز بعد هم یک سبزی فروشی شاخه های تازه ریحون و نعنا رو توی اون روزنامه می پیچید ...
به همین ساده گی ....


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links