یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



دو روزي است كه در تورنتو هستم . اينجا انقدر كه هموطن زياد است اسمش را گذاشته ام ايراندا مخلوطي از ايران و كانادا . هوا هم خيلي سرد است و گه گاه برفي هم مي بارد . به اين جور هوا اصلا عادت ندارم خصوصا وقتي كه اميدي نيست وقتي صبح از خواب بيدار ميشم هوا گرم و افتابي باشه . دلم براي باغچه هاي خونه مان تنگ شده هنوز هم بعضي هاشون گل دارند طفلكي ها ...
اوضاع خواهرم زياد خوب نيست تقريبا تمام وقت لازمه كه كسي چيزهاي مورد نيازش را به دستش بده . فقط ديشب رفتم كمي خريد كردم و سر راه هم از فروشگاه كوروش غذا خريدم . به نظرم غذاي اماده ايراني خيلي ارزانه انقدر كه ميشه هرگز اشپزي نكرد و هميشه غذاي خونگي خورد . اينجا كيبل كامپيوتر و تلويزيون يكي است وقتي تلويزيون مي بينيم از كامپيوتر خبري نيست و برعكس . بايد براي هر كدامشان كيبل جداگانه تهيه بشه و يا يك دو راهي بخرم اين كارها هم در حال حاضر مقدور نيست چون با خيابانها و فروشگاهها اشنا نيستم و رانندگي هم نمي كنم دايره اي كه مي تونم درش بچرخم خيلي كوچك است .:))

اين قسمت را با لهجه حسني بخونيد : :)))
دلم براي همسرم كه مي دونم در نبودم حتما وبلاگم را مي خونه تنگ شده . مگه من بارها نگفتم كه وبلاگم خانوادگي نيست و مگه شما بارها به من نگفتيد كه چطور همه مردم حق دارند بخونند و فقط من حق ندارم بخونم و مگه من بارها نگفتم كه من از مردم خجالت نمي كشم اما از شما خجالت مي كشم و مگه شما بارها نگفتيد كه ديگه وبلاگم رو نمي خونيد . پس چرا حالا داري اين وبلاگ را مي خوني ؟؟:)))


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links