خسته ام اما خوشحالم . خوشحالم چون هفته پیش یک سفارش نقاشی داشتم که امروز تحویلش دادم و چک اش را هم گرفتم . از اخرین باری که یکی شان رو فروخته بودم شش ماهی می گذشت خدا را شکر که از راه فروش تابلوهای من زندگی نمی کنیم وگرنه الان شبیه به اهالی اتیوپی شده بودیم .:)) خسته ام چون چمدونی رو بستم که نمی دونستم برای چند وقت باید توش وسایل بگذارم . همه را هم باید در یک چمدون بگذارم چون تنهام و حمل دو تا چمدون برام خیلی سخته . در ضمن دلار کانادایی هم ندارم و باید توی فرودگاه یه خاکی به سرم بریزم اصلا نمی دونم انجا جایی برای تعویض پول هست یا نه . و بعدش هم باید تاکسی بگیرم که اصلا از این کار هم خوشم نمی اد چون هوا خیلی سرده چمدونم سنگینه پول کانادایی ندارم و اینکه خیلی لوس شدم از بس که همه کارهامو همسرم برام انجام داده ...
راستی که چقدر سیستم اینجا جالبه پرونده بیماری خواهرم را روی یه سی دی گذاشتند و بهش دادند اونهم دو تا کپی ازشون گرفته که من قراره یکیشون رو برای یک متخصص اشنا در المان پست کنم و یکی را هم به یک متخصص در شهر خودمون تا اطمینان پیدا کنیم که عمل دیسک کمرش ضروریه . اینجا مردم حق دارند که هر چقدر خواستند نظر دکترهای مختلف را بدونند بدون اینکه مثل ایران کسی بهش بر بخوره و یا اینکه هرکسی فقط ازمایش سفارش خودش رو قبول داشته باشه ...
یکی دو روز به دلایلی حالم گرفته بود که مثل همیشه با" سلف اندرزی " بهتر شدم و حوصله کردم که برم
پتیشن مربوط به خلیج فارس رو امضا کنم . خیلی تعجب کردم هم از تعداد زیاد امضا کنند گان و هم از سرعت افزایش اون .!! من توی ان دو دقیقه ای که اسم خودم و فامیلها را وارد میکردم پنج تا پنج تا فاصله می افتاد و تعداد زیاد میشد . خدا را شکر که اینقدر مردم نسبت به این پتیشن مسوولیت احساس کردند . من هم مثل بقیه دوستان به کلمه خلیج فارس لینک میدم تا پدر هر چی خلیج عربه بسوزه :)
arabian gulf arabian gulf arabian gulf arabian gulf arabian gulf arabian gulf arabian gulf