یک قطره ...

با اسم کيجا به دنيا آمد . چون کسی معنای کيجا را نمی دانست قطره ای از دريا شد . قطره ماند اما دريا نشد ...





E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



اوضاع خیلی خرابه . زندگی ادمها توی یه لحظه چقدر متحول میشه . امروز رفتم بیرون وقتی برگشتم خونه همسرم گفت که می خواد روی یه کاری سرمایه گذاری کنه که خیلی بهش امیدواره به نظر بد نیومد همینطور که حرف می زد غذا رو هم توی بشقابهامون می ریخت و منم با اشتها نگاه میکردم که شروع کنم به خوردن . یه دفعه یاد خواهرم افتادم پرسیدم من نبودم زنگ نزده؟ یه کم من من کرد و گفت اره زنگ زد حالا بعد از غذا برات تعریف می کنم . انگار یه نفر روی گلوم یه قفل زد و همینطور که دست و پام می لرزید پرسیدم خیلی اوضاعش خرابه . گفت اره انگار دیگه طاقت درد رو نداره . زنگ زد گفت اگه میشه تو یه چند وقت بری پیشش . گریه ام گرفت ...
خواهرم سالهاست که دیسک کمر داره ان موقعها که جوانتر بود راحتتر می تونست درد رو تحمل کنه چند بار تا مرحله عمل پیش رفت اما با مسکن و ورزش از زیرش در رفت اما این دفعه توی این هوای سرد زمستونی که تحملش برای ادمهای سالم هم سخته دوباره کمر درد گرفته و این دفعه یکی از پاهاش از شدت درد بی حس شده . دو هفته ای هست که سر کار نمی ره . هر روز بهش زنگ می زنم و حالش رو می پرسم اما انگار دیگه نمی تونه تنها بمونه باید برم پیشش تا ببینم دکترش تصمیم میگیره بالاخره عملش کنه یا نه . بلیطها رو چک کردم و با اینکه برای تنکس گیوینگ حسابی برنامه ریزی کرده بودیم اما درست یک روز قبل از اون می خوام بلیط رزرو کنم ...
دکترش می گه دردش عصبی هم هست حالا جالبه که من و این خواهرم وقتی در حالت عادی کنار هم هستیم همیشه روی اعصاب هم لی لی می کنیم حالا نمی دونم چطوری می تونم به تمدد اعصابش کمک کنم !!
از این طرف هم همسرم غصه اش گرفته که چطوری باید یه مدت تنها بمونه . خلاصه اینکه اوضاع خیلی خرابه ...
تورنتو من هفته دیگه می ام !!!


About me

Email

    1ghatreh[at]Gmail[dot]com

Links