پنجشنبه قبل از اینکه برم مسافرت یه ایمیل برام رسید که توش از دستگیری مدیار نوشته بود . ازم می خواست که قبل از اینکه خبرش رو در سایتهای خبری بخونم در موردش توی وبلاگم بنویسم . خیلی در موردش فکر کردم اما نتونستم به یه ایمیل مشکوک توی این دنیای مجازی اطمینان کنم . وقتی از سفر برگشتم دیدم که پتیشن ازادی مدیار هم اماده شده . میدونم هر روزی رو که اون توی اون سیاهچال شکنجه میشه و خانواده اش ازش بی خبرند ما داریم به زندگی عادی مون ادامه می دیم . حداقل کاری که می تونیم بکنیم اینه که
پتیشنش رو امضا کنیم . توی خبر خوندم که تا حالا
26 نفر از وبلاگی ها را دستگیر کرده اند . خیلی ها وبلاگشون رو تعطیل کردند خیلی ها هم با احتیاط می نویسند . اما با تمام اینها باعث افتخاره که جامعه وبلاگی ها هر چند که هنوز خیلی جوونه اما خیلی از اون کله گنده های کله پوک رو ترسونده . و این به همه ما ثابت کرده که چقدر می تونیم موثر باشیم .
***
فکر کنم هفته پیش بود که توی یکی از
پست هام در مورد مادر همسرم یه چیزهایی نوشتم . دو روز پیش به مناسبت تولد همسرم همراه کادو و کارت تولدی که بهش داد یه کاغذ هم ضمیمه کرده بود . تکه ای که متنش این بود :
به همسرت همواره عشق بورز و احترام او را حتی بیش از پدر و مادر و دیگر عزیزانت نگهدار چون تنها اوست که یک عمر شریک غمها و شادیهای تو است .
اجازه نده که کار و شغل و همچنین تفریحات از تو برای خانواده ات یک غریبه بسازند . وقت گذرانی با همسرت یک هدیه گران قیمت برای اوست .
تمام زیبایی ها و چیزهای با ارزشت را با همسرت شریک شو .
در نظر داشته باش که رضایت و موافقت همسرت صدها بار به تشویق و تمجید غریبه ها ارجحیت دارد لذا سعی کن همیشه رضایت خاطر او را که شریک زندگی تو است فراهم اوری نه دیگران را .
جمله "دوستت دارم" را هیچوقت از خاطر مبر چون همسرت علاقمند است ولو بطور مکرر این جمله را بشنود و این گفته تنها جمله ای است که برایش همیشه تازگی دارد .
البته بنده خدا همسر بنده تمام اینها را رعایت می کنه واسه همین هم با شوخی و خنده گفت که چرا این نوشته رو به بقیه پسرها و دامادهاتون نمی دین ؟
- تولد اونها هم که بشه بهشون می دم ! :)